نماذج الأصول فی شرح مقالات الأصول (کتاب)«نماذج الاصول فی شرح مقالات الاصول»، اثر آیت الله سید عباس مدرسی یزدی، شرح کتاب «مقالات الاصول» محقق عراقی، به زبان عربی است. ۱ - ساختارکتابکتاب «مقالات الاصول»، بسیار دقیق و حاکی از دقت نظرها، ابتکارات و ژرف اندیشیهای محقق عراقی است و استفاده از آن، نیاز به تبحر در مسائل اصولی دارد؛ در این راستا، آیتالله مدرسی یزدی، برای زنده داشتن یاد آن بزرگ، به مناسبت گذشتن نیم قرن از وفات وی، به شرح این مهم پرداخته که در شناخت دیدگاههای اصولی محقق عراقی بسیار سودمند است. چهار جلد از این کتاب که تا کنون به چاپ رسیده، مشتمل بر تمام مباحث الفاظ است. شارح، در هر بحثی، بخشی از عبارت کتاب «مقالات الاصول» را آورده و قسمتهای مورد نظر را شماره گذاری کرده و به فاصله یک خط تیره در زیر آن عبارت، به شرح و بررسی آن قسمت ها پرداخته است. ۲ - گزارش محتوا۲.۱ - مقدماتشارح، پیش از ورود در بحث و شرح، اموری را برای بصیرت حاصل نمودن در علم اصول، متعرض شده است با این عناوین: ۱. مرتبه علم اصول از جهت شرف و تعلم؛ ۲. بیان اینکه علم اصول، جزء اخیر علت تامه علم فقه است؛ ۳. نیاز به علم اصول؛ ۴. تقسیم علم اصول؛ ۵. ماهیت و حقیقت علم. ۲.۲ - شرح عباراتسپس به شرح و بررسی عبارات کتاب «مقالات الاصول» پرداخته که در زیر با نمونه ای از کار وی آشنا میشویم: در شرح قسمتهایی از این عبارت: «مقاله فی المشتق و هو من الشق و لو بملاحظه کون الهیئات المختلفه الطاریه علی ماده واحده موجبه لتشقیق الماده بشقوق محفوظه فی ضمن هیئاته کما هو الشان فی معناها من جهه تصور جهه واحده فی ضمن خصوصیات متصوره و...» ، چنین نگاشته است: نموذج (نمونه یا نموده) پانزدهم در مشتق است (مربوط به فقره «فی المشتق»)؛ [۱]
نماذج الاصول فی شرح مقالات الاصول، مدرسی یزدی، عباس، ج۱، ص۴۳۴.
بحث در این است که مشتق، حقیقت در خصوص متلبس بالمبدا فی الحال است یا حقیقت در معنایی اعم از آن و از ذاتی که تلبس از آن زائل شده است؟، البته پس از اتفاق نظر علما بر مجاز بودن آن، در ذاتی که هنوز متلبس نشده و در آینده خواهد شد و تحقیق سخن در این باره، در ضمن چند امر خواهد بود: امر اول، در مفهوم مشتق از نظر لغت و اصطلاح است، پس میگوییم: واژه مشتق، از شق گرفته شده و از نظر لغت، به معنی فرقت (جدایی، جدا شدن، شکافته شدن و تقسیم شدن) است و شاید معنای اصطلاحی آن که عبارت است از: «آنچه قابلیت دارد که ماضی و مضارع و فاعل و مانند اینها از آن گرفته شود»، به جهت انطباق آن معنای لغوی، بر ماده است به خاطر تقسیم شدن ماده به قسمتهای متعدد و فراوان در ضمن هیئت های متعدد و منطبق شدن آنها بر معنای یگانه ماده (مثل فلان حدث) در ضمن خصوصیتهای فراوان و نسبتهای متعدد، چنان که این مطلب را خواهی دانست. فقره «الهیئات المختلفه»؛ مثل ماضی و مضارع و امر و اسم فاعل و مفعول و مکان و زمان و غیر آن است. [۲]
نماذج الاصول فی شرح مقالات الاصول، مدرسی یزدی، عباس، ج۱، ص۴۳۵.
فقره «ماده واحده»؛ مثل «ضرب» است. [۳]
نماذج الاصول فی شرح مقالات الاصول، مدرسی یزدی، عباس، ج۱، ص۴۳۵.
فقره «فی ضمن هیئاته»؛ مثل «ضرب یضرب ضربا» و «ضارب» و «مضروب» و «اضرب» و «لتضرب» و «لم تضرب» و «لاتضرب» و «لاتضرب» و «مضرب» است. [۴]
نماذج الاصول فی شرح مقالات الاصول، مدرسی یزدی، عباس، ج۱، ص۴۳۵.
فقره «فی ضمن خصوصیات متصوره»؛ از قبیل نسبت ماضویت و مستقبلیت و فاعلیت و مفعولیت و مانند آن است. [۵]
نماذج الاصول فی شرح مقالات الاصول، مدرسی یزدی، عباس، ج۱، ص۴۳۵.
۳ - پانویس
۴ - منبعنرم افزار جامع اصول فقه، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی. ردههای این صفحه : کتاب شناسی | کتب اصولی شیعه
|